زندگی‌نامه شهیدانشهیدان جنبش چپ

رفیق عبداللطیف محمودی

رفیق عبداللطیف محمودی از اعضای کمیته مرکزی «سازمان انقلابی وطن‌پرستان واقعی» ( ساوو) بود که مثل صدها انقلابی پرخروش وطن ما بدست میهنفروشان خلقی – پرچمی طعمه پولیگون گشت. او در ۱۳۱۹خورشیدی در خانواده فقیر، در شوربازار کابل چشم به جهان گشود. او به خانواده بزرگ و مبارز محمودی تعلق داشت که تعداد زیادی از اعضای آن تا پای جان رزمیده و برای وطن و مردم خون شان را نثار کردند.

در دوره حاکمیت داوود (۱۳۵۲-۵۷) که با تشدید قید و بند در برابر فعالیت عناصر و گروه‌های مترقی همراه بود، محمودی و دیگر همرزمانش به زندگی مخفی رو آوردند و بدون تزلزل به فعالیت‌های زیرزمینی شان ادامه دادند. پس از کودتای ننگین هفت‌ ثور ۱۳۵۷، موجی از دستگیری و اعدام چهره‌های انقلابی و مبارز شدت گرفت. درین دوران محمودی کوشید تا نیروهای انقلابی را در نبرد و افشای نوکران روس یکپارچه و متحد نگه‌دارد به همین دلیل همگام با داکتر هادی محمودی، در تشکیل و سازماندهی «ساوو» نقش فعال اداء نمود. این انقلابی جانباز متاسفانه مجال زیادی نیافته به تاریخ ۴ سنبله ۱۳۵۹ در حمله «خاد» بر یک خانه «ساوو» در کابل همراه با استاد مسجدی هدایت، بشیر بهمن و نجیب‌الله که تمامی شان از حلقه رهبری سازمان بودند به دام افتادند و همزمان چندین کادر دیگر این سازمان و از جمله محمد یونس زریاب و شیرعلم نیز اسیر گردیدند. آنان در شکنجه‌گاه‌های «خاد» تحت سرپرستی مستقیم «کی.جی.بی» زیر شکنجه‌های غیرانسانی و طاقت‌فرسا قرار گرفتند اما تا آخرین نفس مقاومت حماسی نموده اسرار سازمان شان را فاش نساختند.

رفیق لطیف محمودی را در جمع ۲۳تن دیگر به جرم عضویت در «ساوو» در یک نمایش به اصطلاح علنی از سوی «محکمه اختصاصی انقلابی» مورد محاکمه قرار دادند. درین میان بخصوص لطیف محمودی، زریاب، استاد مسجدی، نجیب و بهمن آنچنان با رشادت کمونیستی از آرمان‌های خود به دفاع برخاسته صحنه محاکمه را به میدان نبرد و افشای وطنفروشان خلقی ـ پرچمی مبدل ساختند، که این خاینان را از راه‌اندازی محکمه علنی پشیمان ساختند.

رفیق محمودی که از آگاهی عمیق مارکسیستی برخوردار بود، در بخشی از دفاعیه اش گفت:

«… بلی با تایید از دفاعیه دو رفیق خود که قبلا شنیده‌اید می‌افزایم که: ما تحلیل از جامعه خود داریم که موضع‌گیری ما بدان مربوط است، حرکت ما علمی و موافق به نبض مارکسیستی- لنینیستی است، ما خواهان جامعه شگوفان و فارغ از بهره‌کشی بوده و هستیم مبارزه دراین راه سرخط کار انسانی ما است…

دولت شوروی بر خلاف مارکسیزم-لنینیزم با دول غارتگر امپریالیزم غرب چشم طمع به ثروت ممالک کوچک چون کشورما دوخته جنگ‌های رهزنانه، استیلاگرانه، تجاوزگرانه را در تضاد و تبانی براه انداخته است….

معلوم است مخالف علم هستید و از خود اراده ندارید شما کشور خود را با همه غنا و فرهنگ درخشانش به ودکا فروخته‌اید و نشان افتخار وطن‌فروشی را از برژنف بگردن کرده‌اید… ما که چنین نکرده‌ایم و برخلاف چنین عمل مبارزه کرده‌ایم و یقین کامل داریم غروب زندگی ننگین و تاریخ‌زده شما را شام سیاه فراخواهد گرفت و آنگاه در طلایه صبح درخشان اعمال تان در پیشگاه تاریخ قرار داده شده تا ابد نام ننگین وطن‌فروشی به گردن شما غلامان آویزان خواهد بود.

بلی، بی‌هراس و با افتخار میگویم سابقه شعله‌ای دارم و هنوز هم ادامه دهنده‌ی این راه راستین هستم. راه ما برحق است و عمل شما جنایت و وطنفروشی. تاریخ قاضی است که مرز روشنی بین ما و شما خواهد کشید. و از هر قطره خون ما لاله میروید و انقلابی.»

سرانجام رفیق لطیف با چند هم‌زنجیر دیگرش به تاریخ ۱۲ سرطان ۱۳۶۰ اعدام گردیده در گورهای نامعلوم مدفون گردیدند اما رسم ایستادگی و دفاع آتشین از آرمان طبقه کارگر و سایر زحمتکشان را به رهروان خود به میراث گذاشتند.

یادداشت: بخش عمده زندگی‌نامه و دفاعیه رفیق لطیف محمودی از جزوه «یادی از رفقای شهید» که به تاریخ ۲۰ جولای ۱۹۸۲ از آدرس «سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی» (ساوو) منتشر شد، اقتباس گردیده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا