اسناد محافل

زنده و پیروزباد نبرد آزادیبخش ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی فلسطین!

رفیق سعید در محفل یادبود از روز شهیدان «سازمان رهایی افغانستان» (۱۲ نوامبر ۲۰۲۴) مرتبط با بحث‌هایی در سازمان راجع به فلسطین طی بیش از دو ساعت ماحصلی مبسوط ارایه نمود که تنها به نقل فشرده قسمت‌هایی از آن اکتفا می‌شود که بنابر تبدیل از صورت گفتاری به نوشتاری مشمول اندک تغییراتی گردیده است:

…این روز، موقعی برای آموختن و مرور کارنامه‌های رفقای جان‌باخته است که با زندگی و مرگ پرشوکت و افتخار شان حیات رزمنده و برندگی سازمان را تضمین کردند.

روز شهیدان را نباید با صرفا شعار دادن برگزار کرد بلکه بکوشیم از عظمت‌های رفتگان آموخته و آنها را در زندگی و مبارزه به کار ببندیم تا سزاوار نامیده شدن شاگردان و همرزمان رفیق احمد و دیگر ستارگان آسمان سازمان باشیم.

… ما تهاجم هفتم اکتوبر ۲۰۲۳ بر اسراییل توسط مقاومت فلسطین تحت رهبری حماس را همراه کلیه جریان‌های انقلابی هواخواه فلسطین، تابناک‌ترین حرکت ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی خلق فلسطین خوانده و تاکید نمودیم که هرگونه لجن‌پاشی و زدن برچسب تروریستی بر آن از سوی امپریالیست‌ها و شرکای راست و «چپ» آنان، نامی ندارد جز خیانت به این جنبش پرافتخار. رقصیدن شرکای راست به دهل امریکا و اسراییل امری بدیهی است ولی همنوایی برخی «چپ»‌ها با امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها بر ضد فلسطین، داغ ننگ سیاهی است بر جبین آنان و نمدار چشمک‌زدنی روسپی‌سان به امپریالیزم امریکا و متحدان.

…اگر کورکورانه تحت تاثیر رسانه‌های امپریالیستی و ارتجاعی چون بی‌بی‌سی، افغانستان انترنیشنال، رادیوی سی‌آی‌ای («رادیو آزادی»)، دویچه‌ویله، آمو، طلوع و غیره قرار گیریم، نقش آگاهی، پیشاهنگ و مترقی ما چه می‌شود؟

حرف مالکوم‌ایکس چقدر عمیق است: «اگر در برابر رسانه‌ها هوشیار نباشید، آنها باعث می‌شوند ستمگر را دوست داشته و از ستمدیده متنفر شوید.»

البته در کنار رسانه‌های گمراه‌کننده مذکور، خبرنگاران شریف و فداکاری هم بودند که در غزه مانده و با قربان نمودن خود و خانواده‌شان، تصویری واقعی‌ از جنایات امریکا و اسراییل در سرزمین‌های اشغالی و لبنان را به دنیا رساندند.

…مقامات اسراییل گفتند «برای کشتن جانورهای انسان‌نما، غزه باید کاملا محاصره شود… و در غزه انسان وجود ندارد، دو میلیون تروریست وحشی اند.» بیش از یک سال اعمال موحش اسراییل در غزه را دشوار است با کلمات بیان داشت، فقط دیدن یک عکس از جنایتکاری‌های اسراییل کافیست که انسانی معمولی با شمه‌ای از شرافت و وجدان را دگرگون ساخته و به مفهوم امپریالیزم و سگ‌های پاسبان‌اش رهنمون گردد. به همین جهت معتقدیم همه افراد و مخصوصا روشنفکران، چه وطنی چه غیر آن را که مدعی داشتن وجدان بشری اند اما به دفاع بی‌چون‌وچرا از فلسطینیان برنخاسته و فریاد اعتراض سر ندهند، باید موجودات بی‌حس و بی‌شاخ‌ودمی از قماش ملک ستیز‌ها انگاشت که اگر روزی کشور و مردم ما معروض به تجاوز امپریالیستی-صهیونیستی شود، دست‌ها را بالا برده و از تجاوزکاران به عزت و ناموس شان با لبخند و گلدسته استقبال خواهند کرد.

….فلسطین ملتی است که تا قبل از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، با آن که جهان چندان مایل به شناخت رسمی‌اش نبود و امپریالیزم و صهیونیزم در عرض هفتادوپنج دهه برای امحایش از هیچ ترور و توطئه و تهدید و تحقیر دریغ نکردند، لاکن این داغدارترین اما تسلیم‌ناپذیرترین ملت، پرچم فلسطین را پیوسته در اهتزاز نگهداشته است. وقتی در غزه اسراییل فرمان تسلیمی می‌دهد، در پاسخ، مادری قهرمان، قوی‌دل و آگاه که بدون تردید از اکثریت زنان فلسطینی نمایندگی می‌نماید فریاد می‌کشد: «ما فراوان تکه سفید برای کفن داریم اما تکه سفید برای بالا کردن بیرق تسلیم نداریم.»

مبارزه خلق فلسطین از بدو اعلام دولت اسراییل در ۱۹۴۸ آغاز شده و با آن که همواره در خون و اشک غرق بوده و علاوه بر قدرت‌های جنگ‌افروز جهانی، کشورهای عربی غلام غرب از جمله عربستان، امارات متحده، مصر، اردن، قطر، ترکیه و… نیز از پشت به آن خنجر ‌زده‌اند، هیچ‌گاهی از پا نیفتاده؛ زن و مرد و پیر و جوان در راه نیل به عشق آتشین فلسطین با پایداری کم‌مانندی رزمیده‌اند و از اینرو به سرمشقی بزرگ برای امیدآفرین‌ترین پیکار‌ برابری‌طلبانه‌ی و ضدامپریالیستی عصر ما در اقصی مناطق جهان بدل شده است. طبیعتا این نبرد بخش جداناپذیر و حیاتی جنبش جهانی برای آزادی ملی و حق‌تعیین‌سرنوشت از طریق سرنگونی سلطه امپریالیزم و سرمایه‌داری می‌باشد که ابراز همبستگی و پشتیبانی صمیمانه از آن را به صورت وظیفه‌ی مقدس همه انقلابیون صدیق دنیا درآورده است. افراد و تشکل‌هایی با ادعای چپ اگر به هر بهانه‌ای از انجام وظیفه مذکور سر باز زنند چپ و انترناسیونالیستی لفظی و کاذب بیش نخواهند بود. …مبارزه فلسطینیان علیه امپریالیزم، فاشیزم صهیونیستی و مظاهر آن در سراسر جهان، مبارزه‌ی طبقاتی کارگران و دهقانان فلسطینی است علیه طبقه حاکم اسراییل و بنا بر این تخطئه و لجن‌پاشی به آن از سوی هر شخص و جمعی آن هم که از چپ آواز دهند، مخصوصا اوج وقاحت و خیانت به خلق فلسطین و خدمت و دمبک زدن به سیا و موساد و امثالش خواهد بود.

تروریست‌گویانِ حماس و حزب‌الله در فحاشی خود وابستگی مطلق آنها را به رژیم ایران هم جا می‌دهند. بلی ایران به آنها فراوان کمک کرده‌ است ولی با تمسک به آن، نعره‌ی محکومیت خصمانه به کمک‌گیرندگان را هر چه بیشتر بلند و کلفت کردن، ناشی از انتقادی آینده‌نگرانه و دلسوزانه نه بلکه از غرض و مرض لاعلاج امریکا و اسراییل‌پسندی و ضدفلسطینی نشئت می‌گیرد. ملتی دلباخته‌ی خاک و رهایی‌اش به هر بهایی اراده‌ای جانبازی زیر آتش متحدانه‌ی دولت‌های فاشیستی ناتو را دارد و در حالی که دنیا به آن به چشم حقارت می‌نگرد، رژیم ایران به خاطر منافع خود و نه علاقمندی به خط و خال فلسطینی‌ها، دست کمک دراز می‌کند. حالا کدام «فیلسوف» و «کارشناس» نابغه سیاسی انقلابی در کره زمین را سراغ داریم که به ملت زجرکش بپاخاسته و تشنه ابزار نظامی فتوا دهد که کمک ایران را به لگد بزنید؟ اگر ذهنیات متوهم، بی‌سر‌ودم و لاطایل خود را دور انداخته و در سنجش پدیده‌ها از واقعیات سرسخت عینی حرکت کنیم، به راحتی تحسین ما نسبت به دریافت‌کنندگانِ فلسطینی، لبنانی و یمنی کمک برانگیخته خواهد شد تا عیب‌جویی و ایراد گرفتن‌ها از آن از سر زندگی در شرایط آسوده، دلِ‌ گرم، تظاهر و اکت‌های «انقلابی» کودکانه. کمک‌گیرندگان فوق شباهتی با فاسدان خاین جهادی وطنی ندارند که صدهامیلیون دالر را دزدیده و در خارج و داخل به شیوه همتایان میلیاردر غربی و عربی شان در هرزگی و بی‌ننگی و بی‌شرافتی غلت زنند. حماس و حزب‌الله و حوثی‌ها طوری با نجابت و مسئولانه از کمک استفاده کردند که نه تنها کمر اسراییل را شکستند بلکه تا حدود زیادی در تولید مبتکرانه‌ی پاره‌ای از پیشرفته‌ترین سلاح‌ها متکی به خود شده‌اند. علاوتا جهان دید که هر دو جنبش علیرغم خونبارترین حملات اسراییل و ترور پیهم مجرب‌ترین رهبران شان توانستند در مدتی بسیار کوتاه چنان شگفت‌آور به تجدید سازمان بپردازند که قوی‌تر از پیش به دشمن ضربه وارد آورند.

تاریخ گواهی می‌دهد که جنبش‌های ضدامپریالیستی در جریان مبارزه ناگزیر از استقبال از کمک خارجی حتا از ناپاک‌ترین منابع بوده لاکن در نهایت اگر این ناگزیری به بهای پا گذاردن بر استقلال و اهداف والای آنها تمام نشده، به پیروزی و سرافرازی نایل شده و الا ضرورت وجودی خود را باخته و به مزبله‌ی تاریخ فرو رفته‌اند. یعنی ماهیت منبع کمک نه بلکه چگونگی استفاده از آن (در راه انقلاب یا منافع شخصی) تعیین‌کننده است.

…اقتدا و تعظیم به اسراییل جزء لاینفک شیوه تحبیب و جلب حمایت امریکا برای اغلب کارکنان باندهای جهادی، بقایای پرچم و خلق و مقلدان جناح به اصطلاح اصلاح‌طلبان رژیم ایران شده است. همان طوری که بچه شاه ساواکی و حواریون چشم‌براه بمباران ایران توسط اسراییل و امریکاست تا بعد هم به‌خیر و خوبی او را بر تخت سلطنت بنشانند، اراذل پرخون و خیانت کشور ما هم گریان و نالان دست بر دعا اند که اسراییل و امریکا طالبان را دور انداخته آنان را به سگان پاسدار منافع خود برگزینند. از همین جاست که چهره‌های وطنفروش از نوع رضاپهلوی، احمد مسعود، فاسدان جنایت‌پیشه جمهوریت کرزی و غنی و عبدالله مقیم در ترکیه و تاجیکستان وغیره به هدف زیر پر و بال قرار گرفتن امریکا اول عبودیت خود به اسراییل را مسجل می‌سازند تا چنانچه به قول «مارشالِ» خاینان که «امریکاییان مرا از عکس ماتحت‌ام هم می‌شناسند»، آنان را هم سیا و موساد طوری تهی از کرامت انسانی و عرق ملی کنند که حتا از روی عکس ماتحت شان نیز به آن دو استخبارات قابل شناسایی باشند. افشای ماهیت این مادرفروشان تجزیه‌طلب، اجنت، قاتل و در درجه اول روشنفکران دلال‌پیشه و کرایی شان کماکان باید در صدر وظایف ما قرار داشته باشد، زیرا شاهدیم که امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها می‌کوشند تا این لاشه‌های فراری را از طریق تبلیغ در رسانه‌ها، دعوت به پنتاگون و رنگ و لعاب زدن دونالد ترمپی بر آنان، مجددا علم کرده و در بازی‌های تازه با پادوان طالبی شان بر ضد افغانستان و مردم ما به میدان بیندازند.

…ما که در چند نوشته‌، حماس و حزب‌الله را همقطار طالبان، ساخته اسراییل و امپریالیست‌ها و دشمن کمونیست‌ها و… خوانده بودیم چرا اکنون مدافع آنها هستیم؟

در آن هنگام نقطه عزیمت ما در شناخت و ارزیابی باندهای بنیادگرای افغانستان و دیگر مناطق عمدتا عبارت بود از شناخت و تجربه مستقیم و غیرمستقیم ما از سرشت تبهکارانه‌ی ضدمردمی، وابستگی آنها به سیا، موساد، آی‌اس‌آی و واواک، و نیز خفقان، زندان و شکنجه‌های غیرقابل‌تصور و قتل‌عام چپ‌ها، ملی‌گرایان و دیگر مبارزان توسط ماشین کشتار رژیم ایران که نتیجتا نمی‌توانستیم برخوردی غیر از آن به حماس و حزب‌الله داشته باشیم. و نیز باور داشتیم (و داریم) که مبارزه ضدامپریالیستی بدون مبارزه با بنیادگرایی و برعکس بیهوده و گمراه‌کننده خواهد بود. اما حادثه هفتم اکتبر همچو زلزله‌ای، ناگهان همه چیز را در منطقه و دنیا زیر و رو کرد. دیدیم که حماس بنیادگرا و مورد حمایت ایران با شرکت بقیه ارکان مقاومت فلسطین، قدرقدرتی، زورگویی و شکست‌ناپذیری اسراییل را بسان حبابی ترکاند و قد برافراشتن مقاومت فلسطین را با غریو پرطنین‌تر از همه انتفاضه‌ها اعلام داشت. و به سهم خود دریافتیم که قیام ۷ اکتبر بسیاری از مناسبات بین‌المللی را برهم زده و شعله‌ای را برافروخت که تا تحقق آرمان فلسطینیان خاموش نخواهد شد، شعله‌ای که دیدگان و قلوب کلیه ستم‌دیدگان گیتی را در راه مبارزه آزادیبخش، روشنی و گرما بخشیده است. ما با تکیه بر اصل راهنمای تحلیل مشخص از شرایط مشخص و درک تضاد عمده عصر (مبارزه بین قدرت‌های امپریالیستی به سرکردگی امریکا از یک‌سو و جنبش‌های رهایی‌بخش ملی خلق‌ها و ملل ستمکش از سوی دیگر) به جانبداری قاطع از مقاومت فلسطین رو آوردیم. لزومی به گفتن ندارد که ما به بنیادگرایی حماس و هر گروه دیگر کماکان نقد داریم ولی حال که آنها به رغم بینش غیر سکیولر شان با روحیه‌ی نترسیدن از چهار شقه شدن بر مبارزه ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی به نحوی الهام‌بخش و اعجاب‌انگیز پای می‌فشرند، ضمن احساس شرمندگی عدم حضور در صفوف مقاومت، پشتیبانی از آنها را وجیبه‌ای تخطی‌ناپذیر می‌انگاریم و نه این که به جای اول‌تر از همه امعان بر و آموختن از گنجینه تجارب مبارزاتی بیکران و منحصر به فرد آنها، با تبختر روشنفکران لفاظ و بی‌عمل، در بحبوحه نسل‌کشی و نابودی غزه توسط اسراییل، به قول لیلا خالد گلیم «بحث ایدئولوژیک» یعنی عملا روده‌درازی و گریز از مبارزه انقلابی را پهن کنیم. آنانی که بر مبارزان در فلسطین می‌تازند مقهور افکار و تبلیغات ارتجاع طبقات حاکم و امپراتوری رسانه‌های امپریالیستی اند که برده‌وار از آنها تغذیه «فرهنگی» می‌کنند.

ما مقاومت فلسطین را مبارزه خود و مبارزه جمیع ضدامپریالیست‌ها و ضدصهیونیست‌ها می‌دانیم. آرزو اینست که فردای تحقق آرمان فلسطینیان نیروهای اسلامی با درس‌گیری از رزم با شکوه مقاومت و کسب پشتیبانی صادقانه مردم در گوشه گوشه‌ی جهان و مهمتر در قلب امپریالیزم امریکا، بازو به بازوی همه نیرو‌های مقاومت و توده‌ها، طلوع فلسطینی زیر درفش دموکراسی نوین را مژده دهند. و اگر به فرض حاکمیتی بنیادگرا بر سرزمین حماسه‌ها سایه بیفکند، لاجرم مبارزه برای تامین عدالت و برابری و برضد هرگونه استبداد آغاز خواهد گردید که طبعا همه آزادیخواهان دوستدار فلسطین در جهان به سمت این مبارزه خواهند گرایید.

… غیر از «سازمان آزادیبخش فلسطین» سکیولر، زمانی هم ستاره سرخ «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» و «جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین» به عنوان پیشتازان مبارزه مسلحانه بر فراز جنبش فلسطین درخشیده و اعتبار و قدرت گسترده‌ای به آن می‌بخشیدند.

… چهره‌های مشهور به شمول یهودیان شریف و با حس انسانی و از آن میان ایلان‌پاپه، راجرواترز، جان‌وایت، جاناتان‌کوک، نومی‌کلاین، اریک‌آندره، کرس‌هجز، پروفیسر نورمن‌فینکلستین و صدها شخصیت دیگر و حتی خاخام‌های ضدصهیونیست حمایت قاطع شان را در دفاع از مقاومت فلسطین اعلام کرده‌اند.

در مقابل، گدی‌گک‌های بومی امپریالیزم چون ملک ستیز، احمد مسعود (که علنا از اسراییل کمک خواست)، شکریه بارکزی، فوزیه کوفی، سپنتا، امرالله صالح، کرزی، عبدالله، غنی و کل ارتجاع جهادی در حد توان خود حاضر به هر خیانت، خودفروختگی و بی‌شرافتی به قصد ناکامی مقاومت فلسطین و پیروزی صهیونیزم هستند.

… کسانی هفت اکتبر را تروریستی می‌خوانند که از خیزش ملت‌های در زنجیر استبداد و امپریالیزم با الهام از آن عملیات و ادامه‌اش تا امروز بیمناک اند. دولت‌های امریکا و اروپا و اسراییل و متحدان از تروریزم تعریف دلخواه خود را ساخته و آنگاه بر مبارزه فلسطینیان و کلیه پیکار‌های آزادیخواهانه طبقاتی و توده‌ای مانند مائوئیست‌های هند، حزب کمونیست فلیپین، حزب کمونیست پیرو و هر جنبش انقلابی مسلحانه دیگر لاابالی‌گرانه مهر تروریزم می‌زنند.

ملک ستیز و همجنسان‌اش امرالله صالح، احمد مسعود، عبدالخالق لعلزاد، مسیح علی نژاد، حمید تقوایی، عبدالله مهتدی که مقاومت فلسطین را تروریستی می‌نامند امری طبیعی است زیرا اینان به عنوان مستخدمان سیا و موساد غیر از خدمت به امپریالیزم و خیانت به مردم و میهن شان چه تعهدی برای خود می‌شناسند؟

…آنانی «عدم خشونت» را تبلیغ می‌کنند که در سرکوب وحشیانه اعتراضات محصلان در امریکا و اروپا زبان‌زد اند، کسانی که از تکرار گوش‌خراش دموکراسی و آزادی بیان خسته نمی‌شوند و هر تجمعی مسالمت‌آمیز در دفاع از غزه و بلند کردن بیرق فلسطین را قدغن اعلام می‌کنند. کلیپی از یک کودک ده ساله در آلمان گویاست که چندین پولیس دوان‌دوان او را به جرم حمل پرچم فلسطین دستگیر می‌کنند. این ریاکاران امریکایی، اسراییلی و اروپایی که به دروغگویی به شیوه گوبلزی عادت دارند پرچم فلسطین را تحمل نمی‌توانند ولی به فلسطین و هر ملت بیدارشده، راه حفظ وضع موجود، سازش با حاکمان جانی، عدم خشونت و عدم توسل به زور را موعظه می‌کنند…. ملک ستیزها، جامعه‌مدنی‌ها و انجیویی‌های جیره‌خوار امریکا در گوش مردم گرفتار ما در جهنم طالبان، طالبانی که سلاخی روحی و جسمی مردان و مخصوصا زنان ما کار روزمره شان است، مبارزه بدون خشونت، و حذر از کینه و انتقام‌جویی را پف کرده و به پیروی از رهبران خاین خود کرزی و غنی که طالبان را «برادران‌ ناراضی» گفته روز عید به آغوش می‌کشیدند، به مردم هشدار می‌دهند که امروز بنا بر وجود احیانا «مشکلاتی» اگر اکسیونی متمدنانه برپا می‌کنید فقط شعار دهند که «طالب جان لطفا ما را نکش»!

…مارکسیست‌های انقلابی همان گونه که با تمام نیرو در برابر خشونت جنایتکاران داعشی و انواع برادران پرورده‌ی اردوغان خاین و امپریالیزم و صهیونیزم شان ایستاده و خواهند ایستاد، از «خشونت» ملل دربند بر ضد نقشه‌های سیا و موساد مسرور شده و بلافاصله دفاع از آن را مسئولیت خویش می‌دانند. فرانتس‌فانون، در ستایش از «خشونت» مردم می‌نویسد: «خشونت، بومی را از عقده حقارت و یأس و بی‌عملی رها می‌کند. او را نترس می‌سازد و عزت نفس‌اش را باز می‌گرداند.»

… چپ‌های کتابی و شوقی و حراف که علاقه دارند انقلاب را در امریکا یا اروپا به ثمر برسانند، حماس و اسراییل هر دو را «بی‌طرفانه» تقبیح می‌کنند! «محکوم» کردن هر دو طرف در واقع جانب امپریالیست‌ها را گرفتن است که با تمام قوا پشت جنایات اسراییل ایستاده‌‌اند.

آرندوتی‌رای نویسنده و اندیشمند هند چندی قبل در نطقی به مناسبت دریافت جایزه‌ای در اروپا به دفاع از مردم فلسطین زبان گشود:

«حال حتما انتظار دارید که برای توازن، حماس را نیز محکوم کنم، اما خیر، من از شرکت در این بازی محکوم کردن [هر دو طرف] خودداری می‌کنم. بگذارید صریح بگویم. من به مردمی تحت ستم نمی‌گویم که چگونه باید در برابر ستمگران‌ مقاومت کنند یا با چه کسانی باید هم‌پیمان‌ باشند.»

داکتر لوئیس‌آلدی، مورخ و نویسنده نامدار گفت:

«اگر شما از فلسطینیان به طور انتزاعی یا هنگامی که کشته می‌شوند حمایت ولی مقاومت مسلحانه آنان را محکوم کنید، در واقع می‌خواهید آنان در سکوت بمیرند.»

… دفاع بی‌چون‌وچرای ما از نبرد قهرمانانه ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی حماس و حزب‌الله به همان اندازه برحق و انقلابیست که کینه، نفرت و مبارزه بی‌امان ما علیه تنظیم‌های جهادی و طالبان که از بطن سیا و آی‌اس‌آی بیرون برآمده و در طول عمر طفیلی شان به میهن و مردم ما غیر از نکبت، عقب‌ماندگی و وابستگی، چیزی مثبت ارزانی نداشته‌اند. اگر حماس و حزب‌الله به مثابه درخشنده‌ترین نماد مقاومت و حق‌تعیین‌سرنوشت، به مردم دنیا امید و دلگرمی می‌بخشند، طالبان، سیاف، گلبدین، عطا، محقق، دوستم، ظاهر قدیر، امرالله صالح، اسماعیل یون و باقی همزادان جهادی آنان به مثابه خاین‌ترین، پلیدترین و فاسدترین جنایتکاران رسوا و مطرود عام و خاص در سطح ملی و بین‌المللی بوده و اقیانوسی آنان را از حماس و دیگر گروه‌های بنیادگرا جدا می‌سازد. کمک‌های سیا و موساد و ترکیه اردوغانی را به احمدشاه مسعود، سیاف، ربانی، دوستم، خلیلی و مجموع بنیادگرایان جاسوس‌زاده را مردم افغانستان به یاد دارند و هم اکنون شاهد اند که احمد مسعود و باند‌ش چگونه با تاسی از پدران و برادران جهادی خود برای چنگ انداختن به یوغ سیا و موساد شب‌وروز عرق می‌ریزند. جهادی‌ها در برابر آنچه در غزه و کرانه غربی و لبنان می‌گذرد، به منظور همدلی با سیا و موساد سکوتی جانورمنشانه اختیار کرده‌اند.

حماس، حزب الله، حوثی‌های یمن و سایر گروه‌هایی که پیشقراول نبرد با امپریالیزم و صهیونیزم در منطقه اند، هرگز پدیده‌ای همرنگ و همسنگ اراذل جهادی و طالبی محسوب شده نمی‌توانند. تمام امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها در عین حالی که برای نابودی رهبران مقاومت فلسطین صف کشیده و علاوه بر کمک‌های بی‌سابقه مالی، پیشرفته‌ترین تکنولوژی نظامی و جاسوسی خود را برای تسهیل و تسریع نسل‌کشی و امحای فلسطینیان در دسترس اسراییل قرار می‌دهند، برای سفیدنمایی، تداوم و تحکیم موقعیت چاکران طالبی و جهادی شان از یکدیگر سبقت می‌گیرند؛ بالای حماس و حزب‌الله و حوثی‌ها بمب‌های چندین ‌تنی می‌ریزند، اما بالای طالب و جهادی دالر. این دشمنان بشریت اگر در کمک به فاشیست‌های اکراین در جنگ با روسیه گاه دچار اندک تعلل شوند، در همدستی با اسراییل در قتل‌عام فلسطینیان و جلوگیری از ایجاد دولت مستقل فلسطین اختلافی جدی ندارند.

محفل یادبود از روز شهیدان «سازمان رهایی افغانستان» در ۲۱عقرب ۱۴۰۳ (۱۲ نوامبر ۲۰۲۴)

…مت‌نلسون خود را در باستن مقابل قنسلگری اسراییل آتش زد و در کلیپی گفت «ما همگی در نسل‌کشی جاری در غزه مقصریم.»

آرون‌بوشنل، سرباز نیروی هوایی امریکا با شعار «نمی‌خواهم در نسل‌کشی همدست باشم» مقابل سفارت خودسوزی کرد. او در پستی نوشته بود که کارش هولناک است اما به هیچ صورت از آنچه در غزه می‌گذرد هولناک‌تر نیست.

ساموئل‌منا خبرنگار باوجدان امریکایی دست چپش را به آتش کشید و گفت این دستم تقدیم به کودکان غزه به این امید که دنیا رنج تان را بشنود.

شیده‌طلیب نماینده ایالت مشیگان در مجلس نمایندگان امریکا در جریان سخنرانی جنایتکار نتانیاهو با بلند کردن پلاکارت کوچک که رویش نوشته بود «جنایتکار جنگی» اعتراض کرد.

داکتر آنات‌مطر، استاد ارشد فلسفه در اسراییل، ولیددقای جانباخته از «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» را «دوست ارجمند و گرامی» و «منبع بی‌پایان الهام» نامید. وی به مردم فلسطین به خاطر از دست دادن «یکی از فرزندان کبیراش» تسلیت گفت.

اسراییل‌شاهاک، مورخ اسراییلی و بازمانده هولوکاست: «نازی‌ها مرا از یهودی بودن ترساندند و اسراییل مرا از یهودی بودن شرمسار کرد.»

نورمن‌فینکلستین (پسر یک زوج یهودی بازمانده هولوکاست، امریکایی و نویسنده چندین کتاب): «اگر قرار بود من جایزه صلح نوبل بدهم، آن را به سه نفر می‌دادم. اول به هیئت افریقای جنوبی، دوم به آن داکترانی که داوطلبانه به غزه رفتند، سوم به حوثی‌ها.»

در مقابل این انسان‌های شرافتمند، احمد مسعود و یارانش به بالا و پایین شدن با برناردلوی موسادی به خود می‌بالند….

در پایان نمی‌خواهم شعری از محمود درویش بزرگ را ناخوانده بگذارم که گویی برای جانباختن اسطوره‌ای یحیی سنوار سروده اما در اصل مثل بقیه شعرهای خنجرسا و الهامبخش‌اش نافذترین صلای عاشقانه برای رزمندگان آزادی فلسطین و جهان به شمار می‌رود.

ولی نفرین و ننگ بر شاعران وطنی که تظاهر به محمود درویش‌‌شناسی هم می‌نمایند اما فاقد آن ظرفیت اند که از عشق شعله‌ور او به فلسطین آموخته و شعری هرچند نه به قدرت و عظمت اشعار درویش – که کسی توقع ندارد- بلکه در همان سطح و مایه خود برای افغانستانِ در چنگال طالبان و جانیان جهادی و ولی نعمتان آنان بنویسند چه رسد به این که با شعور ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی سنگی به سوی امریکا و اسراییل جنایتکار پرتاب کنند.

محاصره را محاصره کن
راه فراری نیست
بازوان قطع شده‌ات را بردار
و دشمنت را با آن بزن
راه فراری نداری
من در کنارت افتاده‌ام؟
مرا بردار و با من دشمنت را بزن
که اکنون آزادی، آزاد

پایان

Previous slide
Next slide

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا