رفیق ابراهیم عوامفریبی و تبلیغات شوم دشمن را افشا مینمود
ابراهیم در سال ۱۳۳۳ در جبلالسراج چشم به جهان گشود. در ۱۳۵۲ از لیسه نادریه فارغ و شامل پوهنحی پولیتخنیک شد.
اعتلای جنبش چپ در سالهای ۱۳۴۹ بر اغلب روشنفکران کشور ما اثر گذاشت. ابراهیم و تعدادی از دوستان محلهای که در آن زندگی داشتند نیز متأثر از همین جنبش به اندیشههای انقلابی گراییده و جمع همفکر و صمیمی خود را تشکیل دادند. تیم فوتبالی که توسط یکی از نزدیکترین دوستانش رفیق شهید داوود بوجود آمده بود وسیله خوبی شد جهت جلب هرچه بیشتر روشنفکران به مبارزه علیه دولت نامنهاد و ارتجاعی خلق و پرچم.
بعد از تأسیس «گروه انقلابی خلقهای افغانستان» کتلهی نسبتاً بزرگی از جوانان محله منجمله ابراهیم به گروه پیوسته و در کمیتههای آموزشی تنظیم شدند تا آگاهی شان ارتقاء یافته و مطابق موازین سازمانی تربیت شوند. ابراهیم به مثابه عضو یکی از همین کمیتهها با شور و شوق زیاد به مطالعه پرداخته و در پابندی به انضباط و اصول سازمانی بسیار احساس مسئولیت میکرد. او همیشه تلاش میورزید تا براساس معیار صداقت، شجاعت و کرکتر عالی تعداد هرچه بیشتر روشنفکران را به طرف گروه بکشاند. پس از تشکیلاتی شدن، عقاید سیاسیاش برای او تعیینکنندهترین عامل مناسبات اجتماعیاش محسوب میشد و از اینرو هرگونه ادامه «محبوبیت» بین پرچمیها و خلقیها و سایر مخالفان جدی سیاسیاش را ـکه بسیاری از آنان دوستان و همبازیهای دوران کودکیاش بودندـ به درستی معاملهگری با شرف و شخصیت انقلابی میپنداشت.
هنگامی که خلقیها به قدرت رسیدند او در افشای ماهیت میهنفروشانه و جنایتکارانه آنان در حدی دچار خشم و نفرت میشد که متأسفانه در کمتر جایی میتوانست خوددار باشد. با آن که درین مورد انتقاد رفقا را میپذیرفت ولی اکثراً موفق نمیشد بر تبارز سوز درونی و انزجارش علیه مزدوران روس فایق آید.
خلقیها زیر نام «کار داوطلبانه» محصلان را جبراً به صفایی صحن پوهنتون میبردند اما ابراهیم علاوه از آن که درین بازیهای میهنفروشان شرکت نمیکرد علناً به افشای عوامفریبی و تبلیغات دروغین آنان میپرداخت. دشمن با شناسایی افراد مخالف لیستهای سیاه خود را ترتیب میداد. و نام ابراهیم در صدر آن لیستها جا داشت.
در ۵ ثور ۱۳۵۸ به مناسبت اولین سالروز کودتای ۷ ثور، گروه شبنامهای را در کابل پخش نمود که ابراهیم در توزیع آن به نوبه خود سهم مهمی داشت. وی با آن که در کلیه مناطق معین ورقه را پخش کرده بود، تعدادی از آنها را که نزدش باقی مانده بود فردای آن شب با خود به پولیتخنیک برده و همه را در جاهای مختلف گذاشت.
خلقیها و پرچمیها که از دیدن و پخش اولین شبنامه با آن وسعت سراسیمه شده بودند با وحشت تمام به صنفهای درسی حمله میبردند تا افراد «مشکوک» را دستگیر کنند. در آن روز، جاسوسان مسلح خلق و پرچم ۴۹ محصل را دستگیرکردند. اسیرشدگان را ابتدا به زیرزمینی جمنازیوم پولیتخنیک و از آن جا به زندان دهمزنگ کابل انتقال دادند. روز بعد ۴۹ جوان آزادیخواه را بدون انجام تحقیقاتی، به پولیگون پلچرخی برده همه را یکجا تیرباران و در گور دستجمعی مدفون ساختند.
بدین گونه رفیق ابراهیم در زمره نخستین رفقایی بود که خون شان در راه پیکار بر ضد سلطهی میهنفروشان جاری شد و برای سازمان خود سرافرازی و افتخار بیشتر کمایی کرد.