اسناد سازماناسناد محافل

سوگند دوباره به آرمان سرخ رفیقان در محفل روز شهیدان سازمان

جمعی از اعضا و هواداران «سازمان رهایی افغانستان» به تاریخ ۱۲ نوامبر (۲۱ عقرب) از روز شهیدان سازمان که مصادف است با شهادت رفیق داکتر فیض احمد و هشت تن از همرزمانش، طی محفلی یادبود نمودند. این تجمع در یک ولایت دورافتاده برگزار شد. از روز شهیدان سازمان در سال‌های قبل با تجمع‌های نسبتا وسیع‌ گرامی‌داشت صورت می‌گرفت اما از تسلط فاشیست‌های طالبی، به دلیل تهدید‌های امنیتی این محافل در ولایات مختلف با تجمع‌های کوچک‌تر راه‌اندازی می‌شوند.

سالن محفل با تصاویری از شهیدان سازمان، رهبران شهید جنبش چپ انقلابی افغانستان، پوسترهایی از شهدای جنبش الهام‌بخش خلق فلسطین و شعارهایی به زبان‌های دری و پشتو آراسته شده بود.

محفل روز شهیدان سازمان

محفل بعد از مقدمه کوتاه، با ارایه زندگی‌نامه‌ها و مرور خاطرات تعدادی از جانباختگان سازمان ادامه یافت. چند رفیق خاطرات و چشم‌دید شان را از گوشه‌های آموزنده‌ی کار و زندگی مشترک با رفقایی که دیگر میان ما نیستند بازگو نمودند. مرور کارنامه مبارزاتی و نمایش تصاویر و ویدیوهای رفقا هریک کهزاد، شفیق، بهادر و درویشی که به علت بیماری طی چند ماه اخیر ما را ترک کردند، بخش دیگری از برنامه این گردهمایی بود.

رفیق اکبر، از همرزمان رفیق کهزاد ضمن برشمردن خصال انقلابی او افزود: «رفیق کهزاد سهم بزرگی در انتقام‌گیری از خون رفقای جانباخته ما داشت و این فداکاری‌اش جان تازه‌ای به سازمان بخشید. در دوران جنگ مقاومت نیز در بسط و پیوندیابی توده‌ای سازمان سهم ارزنده‌ای ایفا نموده با تلاش‌های فداکارانه‌اش جبهه سازمان وسعت و محبوبیت فراوان یافت.»

رفیق اکبر از عملیاتی قصه کرد که چگونه رفیق کهزاد با خونسردی و جانبازی شبخون رزمندگان سازمان را به پوسته دولت که مانع پیشروی رفقا بود رهبری کرد. او در ضمن جریان یک کمین تحت رهبری رفیق کهزاد بر پوسته‌ای را شرح داد که منجر به تلفات سنگین به دشمن و غنیمت‌گیری چندین میل سلاح در شرایطی شد که جبهه سخت به آن نیاز داشت.

«رفیق کهزاد همیشه با شجاعت کم‌نظیر و بدون گذشت علیه دشمن می‌ایستاد و از منافع سازمان چون مردمک چشم پاسداری می‌کرد چنانچه باری در استرداد دارایی سازمان از کام افراد زرخرید گلبدین و یکی از قاچاقبران محلی، به صورت قاطع عمل کرد و یکایک دارایی سازمان را از حلقوم آنان بیرون کشید که این درس بزرگی به همسنگرانش و دشمن بود.»

«رفیق کهزاد در برابر خیانت‌کاران درونی هم بی‌گذشت عمل می‌کرد و استوار می‌ایستاد، در مبارزه ایدیولوژیک درون سازمان نمونه تمام‌عیار بود، بی‌گذشت انتقاد می‌کرد و وقتی به اشتباه خود نیز پی‌میبرد با لحن شایسته از خود انتقاد می‌کرد. ما شاهد چند نمونه انتقاد از خود نمونه او بودیم.»

یکی از رفقای سازمان به زندگی سرشار از مقاومت و جانبازی رفیق شفیق از مسولین نظامی جبهه نیمروز پرداخت و شرح داد که چگونه او باوجود از دست دادن نزدیک‌ترین اعضای خانواده‌اش در جنگ مقاومت، لحظه‌ای دچار تردید نشده و برای بسط جبهه و پیوندیابی با مردم زحمات زیادی را متقبل گردید.

محفل روز شهیدان سازمان

در بخشی از محفل یکی از جوانان به شرح زندگی رفیق بهادر مسول نظامی جبهه نورستان پرداخت که در قسمتی از آن چنین آمده:

«هنوز اندوه از دست دادن رفقای ارجمند ما رفیق کهزاد و رفیق شفیق پایان نیافته بود که خبر مرگ غیرمترقبه رفیق بهادر یکی از بنیانگذاران پایگاه انقلابی و کادر برجسته نظامی ما در نورستان، سازمان را تکان داد.

رفیق بهادر که مسئول نظامی سازمان در نورستان بود، رزمندگان مسلح خود را با انضباط آهنین اداره می‌کرد؛ با مهارت و سرسختی جنگ طولانی در دو جبهه یعنی علیه دولت پوشالی و اخوانی‌های گلبدینی را موفقانه به پیش برد؛ در شرایط دشوار جنگی همیشه پیشقدم بود؛ در جرگه‌ها و جلسات قومی با جدیت و قاطعیت موضع‌گیری می‌کرد؛ در مواظبت از زندگی رزمندگان و خانواده شان کوتاهی نداشت؛ به نقش زنان و سهم‌گیری آنان به بهبود وضع جبهه کوشا بود؛ جوانانی را در جبهه می‌پذیرفت و یا با همین روحیه تربیت می‌کرد که صادق و داوطلب سختی‌ها باشند و پاداش مادی نخواهند؛ به ارتقای آگاهی و آموزش جوانان و نوجوانان که محروم از همه چیز بودند علاقه فراوان داشت؛ چون از فقر برخاسته بود خود را خدمتگار صادق مردم فقیر خود می‌دانست.»

در بخشی از محفل زندگی رفیق حیدر لهیب یکی از پیشکسوتان نامدار جنبش چپ ارایه گردید:

«حیدر لهیب مبارز آگاه، سخنور پرشور، شاعر توانا و مسلح به ایدئولوژی پرولتاریا بود که در تاریخ مبارزاتی کشور ما نام ماندگار و فراموش‌ناشدنی دارد.

این ستاره تابناک جنبش شعله‌جاوید در اواخر ۱۳۵۷ به چنگ آگسا افتاد. با دستگیری او میهنفروشان نامدار اسداله سروری و اسداله امین برای تحقیق آمدند، اما لهیب با تحقیر به آنان گفت بروید اربابان تان را برای تحقیق بیاورید و لب از لب نگشود. شکنجه‌گران با اتوی برقی شانه و دستش را سوختاندند. او را دوازده شبانه‌روز با وحشیانه‌ترین شیوه شکنجه کردند و حتی گفته می‌شود که زبانش را بریدند که در نتیجه خونریزی، برعکس سایر همرزمانش که طعمه پولیگون شدند، او در همان نظارت‌خانه صدارت جان باخت.»

در ادامه شعر «خورشید انقلاب» از رفیق عبدالاله رستاخیز که در ۲۹ دلو ۱۳۴۷ در زندان دهمزنگ سروده شده، توسط رفیق دینا اجرا و با کف زدن‌های ممتد حضار همراهی شد. رستاخیز از پایه‌گذاران جنبش چپ کشور، شاعر نامدار و سخنور تاثیرگذار بود که به وسیله میهن‌فروشان خلق و پرچم تیرباران گشت.

رفیق برهان طی سخنرانی کوتاهی در باره‌ی نسل‌کشی غزه، مقاومت حماسی خلق فلسطین و تضادهای امپریالیستی در خاورمیانه که غزه به نقطه عطف آن مبدل گشته است سخن گفت. او سیاست سازمان در مورد قیام حماسی هفتم اکتوبر، شیادی روشنفکران مزدبگیر امریکا و صهیونیست‌ها و ضرورت حمایت قاطع از خلق فلسطین را شرح داد. (تفصیل موضعگیری سازمان در سخنرانی رفیق دیگر را اینجا بخوانید.)

محفل بعد از سه ساعت با اجرای دسته‌جمعی سرود انترناسیونال به پایان رسید.

 

Previous slide
Next slide

پوستر‌های محفل

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا