رفیق انیس آزاد
انیس آزاد، شاعر انقلابی و مبارز وطن ما بود که بوسیله غلامان روس پرپر شد. او در ۱۷ سنبله ۱۳۳۲ در حالی که پدر مبارزاش (آقامحمد) زندانی و خانوادهاش در سمنگان تبعید بود، به دنیا آمد. چون زندگیاش از کودکی با فقر و تنگدستی گره خورده بود، با روحیه بلند عدالتخواهی آنطور که سزاوار یک انقلابی واقعی است به جنگ ظلم و ستمی که هر روز بر شانههای مردم ما سنگینی میکرد، رفت. «محرومیت از امتحانات و در آخر اخراج از مکتب» و دیگر بچهترسانکهای حاکمان وقت هم نتوانست مانع پیکارش شود چون این حرف رفیق سرمد را چراغ راهش کرده بود: «تنها هـدف نبود ترقی درسها / سنگی برای جنبش فردا گـذاشتیم».
انیس به کتاب عشق میورزید و با پشتکار زیاد به مطالعه کتب سیاسی و ادبی میپرداخت. نقادانه مطالعهکردن و یادداشت گرفتن از خصوصیاتش بود. برعلاوه شاعری، به نویسندگی، موسیقی رزمی، رسامی و خطاطی نیز دسترسی داشت و به اینترتیب با هنرش بمثابه یک اسلحه مهم، قلب دشمن را نشانه میگرفت. زندگی مبارزاتیاش همچو شاعران لفاظ فقط و فقط با «قلم زدن» ختم نشده بلکه عملاً به آنچه که میگفت، عمل کرده در شرایطی که وطن ما بدست میهنفروشان خلقی و پرچمی به جهنم بدل شده بود، سلاح به دوش کشیده و دلیرانه در کنار یاران «ساما»ییاش در راه وطن و مردم رزمید و نهایتا به دام چاکران روس افتاد. حتی زندان و کوتهقلفی و شکنجههای وحشیانه جلادان روس ذره ای در عزمش خللی وارد نکرد و در همان شرایط بهترین شعرهایش را که در آن ها امید به پیروزی و عشق به توده ها موج میزد سرود و با ابتکارات عجیب آنها را بیرون از زندان فرستاد. او مصممانه تا آخرین رمق زندگی به آرمان و اندیشه مترقی اش وفادار ماند، چون این شعرش سرمشق زندگیاش بود:
گر بسوزندم به آتش گر به تیغ کینه شان صد پارهام سازند گر به راه راستین تودهها آوارهام سازند بیهراس از مرگ میرزمم دست مان گرز پیامِ کینه و نفرت بر دهانِ دشمن خونخوار. «یاد و سوگند»، ۱۴ ثور ١٣۶٠
چون رژیم خونخوار روسی نتوانست با زندان و شکنجه قامت استوار انیس آزاد و انیسها را از خم سازد، این سرمایه بزرگ میهن را در کنار دوازده تن از همرزمانش که هرکدام تجسم نجابت و مردم دوستی بودند به تاریخ ۱۷ سنبله ۱۳۶۱ در کشتارگاه زندان پلچرخی زنده به گور کرد. آن استوارمردان در حالی مرگ پرافتخار را بر زبونی و تسلیمشدن ترجیح دادند که این سرود بر لبان شان جاری بود:
«ای رفیق / ای بهترین انسان / بر بلند سنگ گورم / آیت رزمندگی برجاست / چشم خود بگشای / چشم خود بگشای»
نوکران روس، این کمونیست پاکباز را درست در ۲۹مین بهار زندگیش خاموش ساختند اما اندیشه بلند و انقلابی و راه خروشان او هرگز خاموش شدنی نیست. خون پاک و مقاومت حماسی انیس، پویا، جویا، قریشی، صدیق، رائین، زبیر و ۶ همزنجیر دیگرش در پرچم مبارزه راهیانش حک شده چراغ راه نسلهای بعدی خواهد بود.