رفیق انجنیر فتاح ودود
رفیق انجنیر فتاح ودود یکی از بیشمار کمونیستهای جانبرکف افغانستان بود که سراسر عمر پربارش را وقف رهایی زحمتکشان از زنجیرهای جامعه طبقاتی نمود و در این راه شکنجه و زنجیر باستیل پلچرخی را تجربه کرده و با رهایی از آنجا یکتن از دهها شعلهای مبارز و پرصلابتی گشت که در شهر پشاور پاکستان بدست فاشیستهای اسلامی به شهادت رسید.
رفیق ودود، یکی از اعضای زبده و نترس سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی (ساوو) بود. برای عناصر جانباز چون ودود که به قول شاملو «تعهد را تا مغز استخوان احساس» میکردند و زندگی شان فقط در کنار مردم معنی مییافت، او نیز ماندن در خارج را مرگ سیاسی خود دانسته بعد از اتمام تحصیلاتش در امریکا دوباره به افغانستان برگشت و در «ریاست صنایع دستی» وزارت تجارت مشغول به کار شد. وی بدلیل عضویت در (ساوو) و کمونیست بودن مورد پیگرد قرار گرفته در ۹ سنبله ۱۳۵۹ توسط خادیستهای بیمار دستگیر و در زندان مخوف، شکنجههای حیوانی سادیستها را تاب آورد.
او همانند مبارزهی پیگیرش قبل از زندانی شدن، بدون اندکترین ترس از سختی و مرگ، در زندان نیز دست از افشاگری و مبارزه علیه رژیم مزدور روس بر نداشته و با روحیه بلند مبارزاتی ماهیت رژیم پوشالی و باداران شان را به همزنجیرانش بازگو میکرد. آدمکشان «خاد» وی را در طول پنج سال زندان مورد بدرفتاریهای شدید قرار دادند اما قامت استوار رفیق ودود زیر وحشتبارترین شکنجههای جسمی و روحی هرگز خم نشد. اعضای دیگر (ساوو) و انقلابیون جنبش چپ افغانستان از جمله زندهیاد فاروق غرزی، انجنیر رحمتالله، داکتر حمید سیماب، کبیر توخی و دیگران همبندان انجنیر فتاح در زندان بودند.
فتاح بعد از رهایی از زندان نیز در کابل تحت پیگرد قرار داشت. او مجبور شد به پاکستان برود و در شعبه «پروگرام مواد غذایی جهان» مصروف کار شد. در آنجا نیز توسط باند آدمکش گلبدین تحت تعقیب قرار داشت. هویت سیاسی این مبارز را یکتعداد اعضای منفور حزب اسلامی میدانستند و در زندان هم افراد نفوذی گلبدین وجود داشت، وی را دشمن «خطرناک» تشخیص داده و در صدد نابودیاش برآمدند. بالاخره این یکی از شریفترین مبارزان انقلابی کشور در ۱۲ سنبله ۱۳۶۸ (۳ سپتامبر ۱۹۸۹)، توسط باند جنایتکار گلبدین اختطاف و بعد از سه روز بهگونه وحشیانه به قتل رسید.
نوت: این متن بر اساس اطلاعات مندرج در کتاب «خاطرات زندان کبیرتوخی» تهیه گردیده است.