اسناد سازماناسناد محافل

برخورد ما به کیوبا و احزاب سابقا دنباله‌رو مسکو

دوستان گرامی، رفقای عزیز،

سال گذشته در محفلی به مناسبت همین روز شهیدان، نوشته‌ای با عنوان «حقیقت با ماست، در راه شهیدان به پیش!» از سوی رفیقی ارائه شد که علاوه بر برخورد به مسایل داخلی، اشاراتی داشت به چند مسئله و کشور خارجی. هرچند تقریبا تمامی نکات مربوط به مسایل خارجی در درون سازمان سوالی بر نه‌انگیخت، ولی برای برخی دوستان که فاصله‌شان از سازمان دورتر است، ابهاماتی ایجاد کرد که درینجا مختصرا به آنها می‌پردازیم.

در نوشته نقل قولی از کاسترو آمده و کیوبا خار چشم امپریالیزم امریکا گفته شده است. آیا این به معنی قرار دادن کاسترو در ردیف رهبران جهانی پرولتاریا نیست؟ آیا آنگونه ستودن کیوبا پرده افکندن بر کیوبای از لحاظ سیاسی و اقتصادی وابسته به مسکو سابق نیست؟

نه. اگر قبل از این هم به آن حرف کاسترو در مورد دین بر می‌خوردیم هیچ اشکالی نداشت که از آن استفاده می‌کردیم. آیا می‌توان گفت که کاسترو (و حزب کمونیست کیوبا) صرفنظر از قرار داشتن در خط شوروی مبلغ فلسفه مارکسیستی نبوده است؟ آیا او با تجربه مهمی از چگونگی برخورد به دین از سوی کمونیستها را در کشوری کاتولیک مذهب نداشته است که برای ما قابل توجه باشد؟

اگر ما دچار یکنوع برخوردی پیش‌داورانه، یکجانبه و در آخرین تحلیل غیر مارکسیستی نشویم جواب سوالها را مثبت می‌دهیم و بالنتیجه اشاره به گفته‌‌ی کاسترو را امری عادی، معقول و مفید می‌یابیم بدون اینکه او را در کنار مارکس یا مائو نشانده باشیم.

اساسا استفاده از تجارب احزاب و رهبران کشورهای دیگر که ادعای مارکسیست بودن را دارند آنهم در زمینه مذهب، هیچگاه نمی‌تواند به معنی قبول تمامی سیاست‌های آنها تلقی گردد. می‌توان به مخالفت کامل با این و آن حزب معین برخاست ولی از بحث‌ها و تجارب مشخص آن استفاده جست. این هیچ عیبی ندارد اما برخوردی تعصب‌آلود است که زیانبار و متناقض با روح کار مارکسیستی بشمار می‌رود. اگر در گذشته غیر از این بوده است بهتر است اشتباه‌آمیز بودن آنرا بسنجیم و نه اینکه مرتکب تکرار اشتباه شویم.

ولی برخورد ما به کیوبای امروزی تنها در پرتو واقعیات امروز باید تعیین شود. سایه روسیه دیگر بر این کشور سنگینی نمی‌کند. رهبران خاین روسیه طوق اطاعت از امریکا را بر گردن انداختند اما حزب کیوبا و رهبرانش شعار «سوسیالیزم یا مرگ» را سر دادند. اگر سال‌های پیش وجود کیوبا زیر سینه‌ی امریکا ابرقدرت مغرور را به خشم می‌آورد، امروز بعد از اضمحلال اتحاد شوروی و اقمارش که امپریالیزم امریکا در ترکتازی بر کره زمین رقیبی در برابرش نمی‌بیند، کیوبا و ادعای سوسیالیزمش او را دیوانه می‌سازد. امریکا، کیوبا را در سخت‌ترین محاصره اقتصادی قرار داده و هر روز آنرا تهدید به حمله می‌کند. اما خلقی ۱۰ میلیونی با پذیرش هر دشواری آماده است تا تجاوز را با جنگی توده‌ای پاسخ دهد.

درینحال باید از کیوبا دفاع نکرد و بلکه اینکار را موکول به نتیجه این بحث کرد که آیا کشوری سوسیالیستی هست یا نیست؟

عدم دفاع قاطع از کیوبا به هر عنوانی که باشد چیزی است که امپریالیزم می‌خواهد. این دام امپریالیزم امریکاست و بهیچوجه نباید به ننگ گرفتاری در آن تن داد.

دفاع از کیوبا منفی سوسیالیزمش هم بحثی اکادمیک و روشنفکرانه است که ما را از واقعیات سرسخت کنونی و مبارزه مشخص عملی دور می‌سازد. در کیوبا چه چیزی هست که امریکا را بیمناک و پریشان نگه‌میدارد؟ چیزی غیر سرمایه‌داری ضدسرمایه‌داری. خود آن کشور مدعیست و امریکا هم می‌گوید که آن چیز سوسیالیزم است. اما ما درین گوشه سیاره با این امکانات و اطلاعات باید حکم صادر کنیم که خیر آن چیز سوسیالیزم نیست. چرا؟ هیچ جواب مهمی نداریم جز اینکه سال‌ها قبل حزب کمونیست چین چنین فکر می‌کرد!

این فقط نشان‌دهنده‌ی محدودیت و انجماد فکری و میخکوب ماندن در درکی است که ۳۰ سال از آن سپری می‌شود. البته نقش تاریخی مشاجرات عظیم ضدرویزیونیستی حزب کمونیست چین با حزب کمونیست اتحاد شوروی در رشد و سمت‌دهی ما قابل گفتگو نیست. ولی فراموش نکنیم که ما در آن سال‌ها به مسئله دشواری، پیچیدگی، تازگی و بخصوص متنوع بودن ناگزیر ساختمان سوسیالیزم در کشورهای مختلف تقریبا هیچ مکث نکردیم.

در نوشته ضمن تذکار از مبارزه مسلحانه چند سازمان چپ در هند، از حزب کمونیست (مارکسیست) آن کشور هم یاد شده که سالگرد انقلاب اکتبر را برگزار می‌کند و در ایالتی انتخابات را برده است.

بنظر ما همانقدر که کار سازمان‌های معتقد به مبارزه مسلحانه به امپریالیزم و عوامل هندی آن ضربه می‌زند، سیاست‌های این حزب هند نیز در مجموع جهتی ضدامپریالیستی دارد هرچند که با سیاست‌های معین آن سازمان‌های انقلابی در اصطکاک قرار گیرد. این حزب با صدها هزار عضو بنوبه خود ثابت ساخت که پس از متلاشی شدن شوروی و بلوکش می‌تواند روی پایش بایستد و قابل مقایسه با احزاب دیگر طرفدار شوروی نیست که همزمان با آن فروپاشی، ارکان حزب شان نیز درهم ریخت. برای ما اگر ناممکن نباشد لااقل بی‌نهایت دشوار است (و تجربه ثابت کرده که صحیح هم نمی‌باشد) که برخورد خود را به سازمان‌های مختلف مدعی مارکسیست بودن کشورها تابع سازمانی خاص سازیم. تا آنجاییکه شناخت مستقل خود ما اجازه می‌دهد باید از همگی آنها یا عده‌ای از آنها پشتیبانی کنیم. طبعا هم‌پای تکامل شناخت نسبتا همه‌جانبه ما از موضوع، پشتیبانی می‌تواند مشخص‌تر و متمرکزتر گردد.

هکذا در نوشته از حزب کمونیست افریقای جنوبی و رهبر شهیدش کرس هانی، حزب کمونیست نیپال، احزاب کمونیست روسیه، و نیز از ایستادگی کوریا و چین در برابر امریکا همانند کیوبا جانبدارانه یاد شده است.

ما بدون آنکه وارد جزئیات شویم، احزاب مذکور را رویهمرفته در جبهه ضدامپریالیستی می‌بینیم. امپریالیزم با هر تطمیع و توطئه‌ای می‌خواهد یا آنها را دست‌آموز سازد یا از بین ببرد. اگر در آنها امپریالیزم دشمن ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادیش را نبیند اینچنین در پی امحای آنها نمی‌باشد در حالیکه امپریالیزم و دلالان بنیادگرا و غیر بنیادگرای آن با ترنم سرود «مرگ کمونیزم» از هر وقت بلندتر گلو پاره می‌کند، احزاب مذکور هر کدام با توجه به موقعیت و شرایط خاص خود از مارکسیزم و سوسیالیزم سخن می‌گویند و می‌خواهند توده‌ها را بر ضدامپریالیزم و نوکرانش آگاهی بخشند.

در یکچنین وضعی بر مبنای چه منطق و تحلیلی از تضادها باید به جنگ علیه آنها ادامه داد و سمتگیری ضدامپریالیستی آنان را نادیده گرفت؟ اینکار در خدمت کی و چه خواهد بود؟ آیا این یگانه راه حفظ پاکیزگی ایدئولوژیک ما شمرده شده می‌تواند؟ آیا مبارزه ایدئولوژیک را تنها به همین شیوه و در همین نوع چهارچوب، کامل، موثر یا مفید باید بدانیم؟ آیا این امر، ما را از اصل بنیادی و بزرگ تحلیل اوضاع بر مبنای شناخت دقیق تضادها دور نمی‌سازد؟

یکی از اشتباهات عمده احزاب یاد شده همانا عبارتست از تایید تجاوز شوروی به کشور ما و داشتن مناسبات با میهن‌فروشان پرچمی و خلقی. این اشتباه نکبتبار و تلخ آنها را تا کی نباید «بخشید»؟ درین رابطه هم اگر تا چندی قبل قادر نبودیم خونسردانه به داوری بنشینیم حالا که قریب سه سال از حاکمیت بطور بیمانند فاجعه‌بار و چرکین ارتجاع دینی در کشور می‌گذرد، مشکل نیست بتوان آن احزاب را در تصمیم شان دایر بر تایید اتحاد شوروی و دولت پوشالی تا حدودی حق داد. آنها دست علنی سیا و دستگاه‌های برادر اروپایی و منطقه‌ای در ایجاد و تسلیح احزاب مافوق ارتجاعی را می‌دیدند، ماهیت سرتاپا ضدانقلابی و قرون‌وسطایی احزاب مذهبی روشنتر از آفتاب بود و نیز اعمال خاینانه شان که از سوی سازمان ما و دیگران هم فاش و محکوم می‌شدند. بر این واقعیت‌ها باید سستی و انفعال جنبش چپ را هم افزود که در زمینه تبلیغات منظم و اثربخش مخصوصا دردناک بود. مگر این جمله‌ها از زبان روشنفکران کشورهای مختلف را کم نشنیده‌ایم که «ما از تجاوز شوروی دفاع نمی‌کنیم. ما مخالف دست‌درازی امپریالیزم امریکا هستیم»، «هرگز نمی‌توان رویکار آمدن ارتجاع اسلامی را بر رژیم ولو پوشالی ترجیح داد»، «ما اول بار است که متوجه می‌شویم در افغانستان نیروهایی هم وجود دارند که ضدامپریالیزم و طرفدار سوسیالیزم اند» و…؟ خلاصه موضع‌گیری دیگران در مورد افغانستان مسئله‌ای ساده نه بلکه پیچیده و مشکل بود.

تا آنجاییکه مربوط جنبش انقلابی چپ وطن ما می‌شود، بنظر می‌رسد که برخورد ما به احزاب نامبرده نمی‌تواند با برخورد تشکل‌های کشورهای دیگر کاملا یکسان باشد. ضرورت حیاتی‌ بودن آگاهی بین مردم ما، عمر کوتاه جنبش قد راست نکرده اما مورد تهاجم قرار گرفته‌ی ما، عقب‌ماندگی بی‌نظیر افغانستان و گشوده شدن پنجه‌ی سیاه اخوان بر آن و غیره، ما را فرا می‌خواند تا امروز برخورد با آن احزاب نه متحجر بلکه منطبق با اوضاع مشخص جاری باشد. باید تغییرات عظیم در سطح جهانی و آن احزاب را از نظر دور نداشت. اما سطح جنبش‌ کشورهای دیگر ممکن طوری باشد که هنوز هم برجسته ساختن وجوه اختلاف با احزاب خارجی سابقا طرفدار شوروی در خدمت بسیج توده‌ها محسوب گردد.

همین‌جا باید موکدا اشاره کرد که احزابی را که نام گرفتیم نمی‌توان و نباید با احزاب خاین و دست‌نشانده از قبیل پرچم و خلق، حزب توده و چریک‌های اکثریت ایران، و حزب انقلابی خلق کامبوج هنگ‌سامرین همسنگ دانست. تاریخ اینها را در زباله‌دانش دفن کرد ولی اولی‌ها در سطوح گوناگون مقابل امپریالیزم و سگ‌هایش قرار دارند.

با دیدی نوین به احزاب سابقا دنباله‌رو و مطیع اتحاد شوروی نگریستن ابدا به معنی فراموش کردن خطاهای بزرگ اینها در گذشته نیست. مهم اینست که باید با تمام نیرو کوشید تا جبهه مبارزه بر ضدامپریالیزم هرچه بیشتر وسعت و تقویت یابد.

روی تمامی نکاتی که متذکر شدیم می‌توان بازهم به بحث پرداخت.

این نوشته در محفل روز شهیدان سازمان رهایی افغانستان به تاریخ ۲۱ عقرب ۱۳۷۳ ارایه گردیده بود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا