زندگی‌نامه شهیدانشهیدان جنبش چپ

رفیق عبدالالله رستاخیز

عبدالالله رستاخیز در سال ١٣٢۴ در محله قطبی چاق هرات (فعلا مربوط ناحیه دوم) در خانواده عبدالرحیم جگرن متولد شد.

وی در دوران محصلی‌اش از چهره‌های درخشان و قاطع جریان دموکراتیک نوین افغانستان (شعله جاوید) بود. وی با روحیه بلند آنطور که سزاوار یک انقلابی است به جنگ ظلم و ستمی که هر روز بر مردم ما روا می‌شد، رفت و تا آخرین رمق زندگی همچون کوهی ایستادگی کرد.

این مبارز پیگیر اعتقاد داشت که

«روشنفکر باید متعهد به جامعه و مردمش باشد و به گوشه امن پناه نبرد».

همان بود که «محفل هرات» را بخاطر سازماندهی مبارزات عدالت خواهانه مردم هرات تاسیس کرد. رستاخیز در ضمن شاعری بود که از رسالت پیشرو هنر کاملا آگاه بود؛ بناءً با اشعار خنجرگونش قلب دژخیمان و دشمنان مردم را نشانه می‌گرفت. به همین سبب در اعتراضات و اعتصابات آن زمان اشعارش بر زبان همگان جاری بود و همگام با راهپیمایان؛ ندای «مرگ بر ظلم و استبداد!» را در کوچه‌ها و سرک‌ها بلند می‌کرد.

بالاخره با کودتای ننگین ۷ ثور ۱۳۵۷، سر به نیست کردن رستاخیزها در صدر کار نوکران روس قرار گرفته بهترین فرزندان میهن ما اعدام شدند. رستاخیز و لشکری از همرزمانش از نخستین رزمندگان بلندقامتی بودند که بدون محاکمه، طعمه کشتارگاه پولیگون شدند.

در آخرین شعرش از زندان پلچرخی، روحیه مملو از شجاعت و آگاهی انقلابی رستاخیز را میتوان درک کرد:

از اینجا از دل تاریک این زندان دردانگی
شکستم این سکوت تلخ
تا بار دگر خوانم
که مرگ ما پر قو نیست
کوه است و گران سنگ است

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا