شهیدان سازمان رهایی

رفیق‌ متین با ‌فعالیت‌ انقلابی و روحیه زنده، جایگاه خاصی داشت

رفیق‌ متین در ۱۳۳۲ در سید خیل‌ ولایت‌ پروان‌ متولد شد. بعد از سپری نمودن‌ تحصیل‌ ابتدایی و لیسه‌، در سال‌ ۱۳۵۵ از پوهنتون نظامی هوایی فارغ‌ و در میدان‌ هوایی بگرام‌ مقرر گردید و در همین‌ سال‌ به سازمان‌ پیوست. او در جمع‌ رفقایی که‌ در بگرام‌ فعالیت‌ متشکل‌ انقلابی داشتند با پشتکار و روحیه زنده‌اش برجستگی خاصی داشت.

به‌ انواع‌ سپورت‌ها علاقمند بود، والیبال‌ و پینگ‌پانگ‌ را خوب‌ بازی می‌کرد و ازین‌ طریق نیز توانسته‌ بود روشنفکران‌ بسیاری را به سوی خود جلب‌ کند.

متین هر چه‌ بیشتر مارکسیزم‌ می‌آموخت به همان پیمانه نفرتش‌ نسبت‌ به‌ وطنفروشان‌ خلقی و پرچمی فزونی می‌یافت‌ و در افشای عوامل سوسیال امپریالیزم روس لحظه‌ای فروگذار نمی‌کرد.

در اواخر سال‌ ۱۳۵۶ مشاور روسی غند ۳۲۲ بگرام‌ که‌ متین‌ در آنجا‌ کار می‌کرد به‌ رخصتی می‌رفت‌. خلقی‌ها تصمیم‌ گرفتند جهت‌ خوشخدمتی، مقداری پول‌ جمعآوری و تحفه‌ای برایش‌ خریداری کنند. متین‌ شهید تمام‌ افسران‌ غند را از ماهیت‌ سوسیال‌ امپریالیستی روس‌ و بخصوص‌ سیاست‌های تجاوزکارانه‌ی آن‌ در افغانستان‌ آگاه‌ ساخته‌ و دادن‌ پول‌ را خیانت خواند‌ و با منطق خلقی‌ها را در جمع‌ افسران، تحقیر نموده و پول‌ مورد نظر جمعآوری نشد. مشاوران‌ روس‌ و مزدوران‌ شان‌ با این‌ عمل متین بیشتر از پیش نسبت به او کینه گرفتند.

یکی از فعالیت‌های دولت‌ مزدور‌ خلق و پرچم، اعمار سرک‌ روستاها بود. شهید متین از همان‌ ابتدا می‌دانست که این‌ سرک‌ها در آینده‌ مورد استفاده‌ تانک‌های روس‌ قرار خواهند گرفت‌ لذا ذهنیت‌ مردم‌ را در این‌ رابطه‌ روشن‌ می‌ساخت‌. پسر کاکای وی که‌ در میدان‌ هوایی بگرام‌ افسر و تازه‌ خلقی شده‌ بود، جهت‌ تملق به‌ روس‌ها نظارت‌ کار سرک سیدخیل‌ را به‌ عهده‌ گرفته‌ و با فشار و لت ‌و کوب‌ وحشیانه، مردم‌ را به نام‌ کار داوطلبانه‌ به‌ سرک‌سازی می‌برد. متین‌ این‌ عمل‌ پسر کاکایش‌ را تقبیح کرده‌ و در گفتگوی تند لفظی آن‌ خاین‌ را محکوم‌ ساخت‌. خلقی‌ها که‌ دنبال‌ بهانه‌ می‌گشتند در ۱۴ میزان ۱۳۵۷ متین‌ را دستگیر و به‌ قتلگاه‌ میدان‌ هوایی بگرام‌ بردند. متین‌ همچنانی که‌ در دوران‌ فعالیت‌ پربار تشکیلاتی‌اش نمونه‌ یک‌ انقلابی راستین‌ در میان‌ همرزمانش‌ به‌ حساب‌ می‌آمد در شکنجه‌گاه‌ نیز این‌ روحیه خود‌ را حفظ کرد. مزدوران خلقی چندین‌ شبانه‌ روز با وحشیانه‌ترین‌ شکنجه‌ها از او استنطاق‌ کردند ولی نتوانستند چیزی از زبان وی بیرون کشند. او شکنجه‌گران‌ را با مقاومت‌ خود خوار و ذلیل ساخت‌. بالاخره‌ دشمن درمانده، این دلاور سازمان را تیرباران کرد.

مسئول‌ رفیق‌ که‌ با او در بگرام زندانی بود، بعداً در زندان‌ پلچرخی درس‌هایی از مقاومت‌ متین‌ را به‌ سایر زندانیان‌ بازگو می‌کرد و آنان‌ را روحیه‌ می‌داد.

رفیق‌ متین‌ قبل‌ از دستگیری‌اش‌ روزی بعد از مطالعه‌ داستان‌ مقاومت‌ یک‌ کمونیست‌ ایرانی گفته بود‌:

«وقتی شکنجه‌گران‌ ساواکی از تسلیم‌ شدن‌ آن‌ رزمنده‌ی کمونیست‌ مایوس‌ شدند، اعلام‌ کردند که‌ فردا باید تیرباران‌ شود. کمونیست‌ مبارز با خونسردی و صمیمیت‌ همیشگی با رفقای هم‌ سلولش‌ به‌ صحبت‌ نشست‌ و گوشت‌ استحقاق‌ خود را به‌ رفقای دیگر زندانی پیشکش‌ نمود و با متانت‌ خاصی توضیح‌ داد که‌ من‌ فقط‌ امشب‌ با شما هستم‌ فردا سر به پای عشق‌ آتشینم‌ خواهم‌ گذاشت،‌ این‌ مقدار گوشت از شما تا در مقابل‌ شکنجه‌گران‌ بعدی پایدار بایستید.»

رفیق‌ متین‌ می‌گفت که‌ باید ازین قهرمانان‌ راستین‌ درس‌ گرفت‌ و سنت‌ جاودانی آنان را سرمشق‌ قرار داد و خود چنین کرد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا